مسأله لعن یزید از دیدگاه اهل سنّت
وی افزود: "بنابر گزارش های اهل سنت، یزید اعتراف می کند که شایستگی حکومت را ندارد و معاویه خلافت را از دست کسی گرفته که نسبت به او شایسته تر بود. پدر وی نیز به ناحق خلافت را غصب کرد و کسی را که نسبت به خلافت شایسته بود به شهادت رساند. در میان امویان نیز عمربن عبدالعزیز، خوش نام ترین خلیفهء اموی در میان اهل سنت است. وقتی در حضورش یکی از افراد اهل سنت یزید را امیرالمؤمنین خطاب میکند، ایشان دستور میدهد به او ?? تا ?? ضربه شلاق بزنند. در میان خانوادهی اموی، ابوالفرج اصفهانی، یزید را لعن می کند. بعد از او جاحز و قبل از جاحز، از حسن بصری این مسألهء لعن آغاز می شود. میان بزرگان اهل سنت کسانی مثل حسن بصری، ابوحنیفه، عبدالحمید جعفر، ابن عجلان،عمربن جاحز، عبدالقاسم سلیمان طبرانی، قاضی ابوالعلای حنبلی، ابوالقاسم شافعی، محمدبن طلحه دمشقی، عبدالفرج بن جوزی،ابومظفر شمس الدین سبط جوزی،سعدالدین تفتازانی، شمس الدین ذهبی،جلال الدین محمد مولوی بلخی،حمدالله مستوفی، عبدالرحمن بن خلدون،علی بن محمد مالکی، ابن صباغ، عبدالرحمن جامی، فضلالله روزبهانی، خونجی، شمس الدین،ابن حجر و سیوطی از مهمترین شخصیت هایی هستند که لعن یزید را مطرح کرده اند و به صورت علنی یزید را واجب اللعن دانسته اند".
مدیر گروه تاریخ تشیع پژوهشکدهء سیره دربارهء اقلیت مخالفان با لعن یزید اضافه کرد: "عده ای به طور غیر مستقیم مسألهء لعن یا عدم لعن را در قالب تاریخ نگاری مطرح کرده اند. در تاریخ طبری مسألهء لعن به صورت مبهم مطرح شده است. به این صورت که روایات متعددی آورده است؛ صحیح و ضعیف، راست و بلاواسطه یا دروغ و غیر قابل باور. همین طور در طبقات ابن سعد که سردستهء تاریخ نگارانی است که در مورد حادثهء عاشورا دچار انحراف، و تحریف و بدعت هایی شده است. همین ابن سعد مسأله لعن یا عدم لعن یزید را در قالب تاریخ نگاری با بافتن روایات جعلی و متناقض و ارائه این روایات غیر قابل باور مطرح کرده است".
وی ـ در ادامه ـ افزود: " ابن کثیر نیز در البدایه و النهایه در قالب تاریخ نگاری از قرن پنجم و ششم به بعد مشهور است. اولین شخصی که مسأله عدم جواز لعن یزید را مطرح کرده ست،ابوحامد غزالی است.
بعد از او ابوبکر بن عربی مالکی در العواصم من القواصم به صورت بسیار جدی عدم جواز لعن یزید را مطرح کرده است.
ابن خلدون نیز با همهء این که امام حسین(ع) را عادل و امام میداند در عین حال مسألهء شوکت در خلافت را مطرح و به نحو غیر مستقیم از یزید طرفداری می کند".
دیدگاه معاصر و عزاداری اهل سنّت
ناصری داوودی، در پایان، به طرح نظریات معاصران پرداخت و اظهار داشت: "در دوران معاصر نیز همین اکثریت و اقلیت وجود دارند. در میان اقلیت تعدادی را میبینیم که شخصیتی با عنوان استاد دانشگاه کویت کتابی نوشته است به نام برائه یزید بن معاویه من دم الحسین یا کتابی دیگری را یکی از اساتید مصری نوشته است با عنوان: اباطیل یجب ان طمح من التاریخ یا کتابی... مثل تاریخ اسلام دورهء اموی، دورهء عباسی و امم اسلامی را نوشته است و طرفداری از یزید را به عنوان تاریخ نگاری یا حتی بحثهای جامعه شناسی و روان شناسی مطرح کرده است".
وی خاطرنشان ساخت: «ولی در میان معاصران اهل سنت بازهم اکثریت بیش از گذشته طرفدار لعن یزید و طرفدار شهادت امام حسین(ع) و تجلیل از وی میباشند. در رأس آنها سید جمال الدین را جزو اهل سنت یا پذیرفته شده از سوی اهل سنت بدانیم در این باره نظراتی بسیار ظریف دارد که اصلاً اسلام را محمدی الحدوث و حسینی البقا می داند. همین طور مرثیهء بسیار زیبای مصلح دیگر اهل سنت، اقبال لاهوری را داریم که اصلاً حادثهء عاشورا را به عنوان جریانی می داند که به حق ریشه در دوران آدم داشته و از زمان آدم تا خاتم(ص) ادامه دارد. او حادثهء عاشورا را از جهات گوناگونی قابل الگوگیری و تاخاتم ادامه دار می داند".
مدیر گروه تاریخ تشیع پژوهشکدهء سیره ، دربارهء برخورد عملی اهل سنت با حادثه عاشورا، گفت: "در گذشته، اهل سنت نسبت به عاشورا با تجلیل و قدردانی برخورد کرده اند و این میتواند از عواملی مؤثر برای گفتمان بین المذاهب دربارهء عاشورای حسینی باشد. امروزه نیز اهل سنت در جنوب شرقی آسیا، اندونزی،مسألهء تابوت کشان را دارند که کاملاً با فرهنگ ملیشان آمیخته است و آنها را سوگوار نشان می دهد. همچنین است مسألهء نذر، نیت و روزه داری. همین طور در آسیای میانه عملاً سوگواری در گذشته با عنوان عاشورا و عاشوری در میان آنها با عنوان علمهایی مطرح می باشد که نشان می دهد آنها سوگوار هستند". وی افزود: " در قفقاز، شمال آفریقا و در جهان عرب، خاورمیانه و حتی کشورهایی مانند پاکستان و افغانستان در میان اهل سنت و استان های کاملاً سنی نشین، عزاداری موجود است. حتی در دهه های اخیر دشمنان خارجی و بعضی متحجّران در صدد هستند که با این مسأله مبارزه کنند و عزاداری اهلسنت را زیر سؤال ببرند و با آن مبارزه نمایند".